حركت تاريخي بشر از معلول به سوي علت هزاران سال است كه ادامه دارد. قرن ها طول كشيد تا بشر هوشمند بتواند بين دود وآتش ارتباطي در مغزش ايجاد كند و براي خودش تبيين كند كه “ هركجا دودي هست پس حتماً‌آتشي هم هست “ يا “ هر چيز مرطوبي با آب در تماس بوده است “ يا هر چيز شوري حتما ً نمك دارد . اين جملات ساده كه براي ما تصور نفهميدن آن براي يك موجود هوشمند هنوز هم خنده آور است عصاره علم و تفكر و محاسبه بشر ده هزار سال پيش است . مجموع اين علم طي ساليان كم كم يك فرضيه را ايجاد كرد. اين فرضيه طي سالها به يك نظريه بدل گشت و در نهايت به عنوان يك قانون شناخته شد . اين قانون ميگويد :“ هيچ پديده اي بدون علت نيست و نمي تواندباشد . “
قانون علت و معلول زمينه بسياري از كشفيات بشر نوين شد . دنيا پر از سوال شده بود و واژه چرا به قاموس ذهني بشر اضافه شد . كم كم رابطه بسيار نزديك اغلب پديده ها كه ظاهراً هيچ ربطي به هم نداشتند كشف مي شد. براي بسياري از علت ها معلول و براي بسياري از پديده ها علت پيدا شد. به تدريج واژه “ چگونه “ هم متولدگشت و همزمان “ صنعت “ نيز پا به عرصه وجود گذاشت .
حوزه پزشكي و طب هم از اين جريان بي نصيب نماند و تحولات شگرفي در آن اتفاق افتاد . بيماريهائي كه علت آن ها را اجنه شياطين مي دانستند و براي درمان آنها به جن گيري و جادوگري متوسل مي شدند دوا ودرمان پيدا كردند و بعدها معلوم شد كه علت ايجاد آنها چيست و چگونه مي توان آنها را درمان ،كنترل يا پيشگيري نمود.
بيماريهاي اعصاب وروان‌ اما از اين جهت كمي از ساير حوزه ها عقب تر و محروم تر مانده است . علت اين امر هم اين است كه مغز ساختاري بسيار بسيار پيچيده دارد. از سوي ديگر اين ساختار پيچيده كاركردهاي بسيار انتزاعي و گاه تضاد برانگيزي دارد كه بررسي برون دادها و تحليل آنها را غير ممكن مي سازد تا جائيكه هنوز هم گاهگاه براي توجيه كاركردهاي بيروني سلسله اعصاب به علوم ماورالطبيعه متوسل مي شوند. امروزه يكي از عظيم ترين پروژه هاي انساني كه سالانه بالغ بر ده ها ميليارد دلار هزينه برداشته ، ده ها هزار مقاله توليد نموده و پويا ترين رشته علمي محسوب مي شود تلاش براي توضيح و كشف عملكردهاي مختلف مغز است .
امروز ثابت شده كه تقريبا ً هيچ يك از اعمالي كه از ما سر مي زند محصول چيزي جز عملكرد الكتريكي و الكترونيكي مغز و اجراي آن با دقت نانو تكنولوژي نيست . اينكه برخي از اين اعمال در مغز جايگاه خاص داشته و يا در سطح كل سيستم عصبي پراكنده هستند هم چيزي را عوض نمي كند. داروهائي هستند كه با تغيير عملكرد كل سيستم عصبي يك عمل مارا تغيير مي دهند و داروهائي هم هستند كه با تغيير عملكرد يك منطقه كوچك مغز تمامي اعمال ما را دچار تحول ميكنند. هرچند اين مسائل هنوز هم كاملاً توجيه پذير نيستند اما نداشتن ما دليل بر نبودنشان نيست.
دركنار داروها هستند اعمالي كه ميتواند عملكردهاي سيستم عصبي را به طور اختصاصي يا عمومي تحت تاثير قرار دهند. نمونه بارز اين اعمال تكنيك هاي رواندرماني و مشاوره هستند . يك مشاور خوب مي تواند با ده دقيقه گفتگو فشار خون يك بيمار مبتلا به فشار خون را تا 5 درجه كاهش دهد.
كاري كه يك داروي موثر طي حداقل 20 دقيقه انجام ميدهد. نحوه اثر گذاري اين سيستم ها با شيوه هاي مدرن علمي هم هنوز قابليت رديابي ندارد و فقط راجع به آنها فرضيه و نظريه علمي وجود دارد. تا اثبات اين فرضيات و نظريات هم سال هاي سال راه پيش رو داريم كه بايد طي شود.
روشهاي حسي – عصبي از جمله اين موارد هستند .اين روشها ساليان بسياري است كه توسط بشر جهت برقراري شرايط مطلوب يا خاص مورد استفاده قرار ميگيرند.اما با پيشرفت علمي اين روش ها از حالت پراكنده و تصادفي خارج و به يك علم تجربي بسيار پيچيده وغير معمول تبديل شده اند. طب هاي فشاري ، طب سوزني ، ماساژ درماني ، آب درماني ، گرما درماني ، سرما درماني ، رنگ درماني ، غيره همگي از اين قبيل هستند. هرچند با تحقيقات بسيار وسيعي كه روي اين روش ها صورت گرفته درصدي از نحوه تاثيراين مداخلات بر سيستم عصبي( البته به صورت توصيفي و نه توضيحي ) معلوم شده است . از ويژگي اين روش ها يكي اين است كه به تدريج و طي زمان اثر كرده و درصورت استفاده اصولي و به جا عوارض جانبي كمي دارند. اما در صورت استفاده نادرست و تهاجمي مي توانند عوارض بسيار وخيمي داشته باشند.
در ضمن بر عكس روشهاي داروئي كلاسيك كه در صورت مسموميت پادزهر هر داروئي معلوم است و ميتوان با مداخله به موقع مانع از اثرات ماندگار نامطلوب شد ، عوارض نامطلوب سوء استفاده از اين روش ها معمولا ً هميشگي و بدون برگشت است .
بيش فعالي و نقص توجه يكي از اختلالات رايج روزگار ماست كه هنوز علل وعوامل دروني و عصبي آن كاملاً‌ شناخته شده نيست . محققان بسياري شيوه هاي كلاسيك دارو درماني را براي حل تك تك علائم و شاخصهاي اين نشانگان به كار گرفته اند. موادي را كشف كرده اند كه مي تواند برخي از علائم را از بين ببرند و برخي را كاهش دهند اما تاكنون داروئي كه بتواند تمام علائم را از بين ببرد نيافته اند. تمام داروها داراي عوارض جانبي ( هر چند ناشناخته ) هستند ولي ممكن است آن را طي ده سال اول نشان ندهند . تمامي افرادي هم كه اين داروها را مصرف ميكنند به يكسان به آن عكس العمل نشان نميدهند. دربرخي افرا د مصرف دارو حتي باعث تشديد علائم مي شود و گاه علائم جديدي هم ايجاد ميكند . اين داروهاي پيشرفته البته بسيار گرانقيمت هستند.
تفاوت واكنش افراد به داروها مي تواند بيانگر دو مساله باشد: 1)تفاوت هاي فردي دستگاه عصبي افراد مختلف 2) تفاوت علت شناختي آسيب وارده به دستگاه عصبي در افرادي با علائم ظاهراً يكسان . ديدگاه علت شناسانه جديدترين رويكرد در بحث بيش فعالي و نقص توجه است . مشخص شده كه آسيب هاي متنوعي به سيستم عصبي مي تواند اين علائم را ايجاد كند. يك كودك مبتلا به صرع خفيف همان علائمي را نشان ميدهد كه يك كودك مبتلا به پركاري تيروئيد نشان مي دهد . اما درمان هر دو متفاوت است . كودك اول بايد داروي ضد صرع مصرف كند تاعلائم بيش فعالي كاهش يابد و كودك دوم بايدداروي متعادل كننده كاركرد غده تيروئيد را مصرف كند تا بهبود يابد . در بسياري از موارد بيش فعالي و نقص توجه تنها علامت يك بيماري حاد جسمي هستند ودرمانهاي علامتي فقط مانع مداخله به موقع براي درمان اساسي مشكل اصلي كودك مي شوند.
بهترين روش درمان هر بيماري و مشكلي انتخاب رويكرد همه جانبه نگر و علت شناسانه به آن است . چنين رويكردي بايد حتماً محصول يك كارگروهي خوب و جامع باشد. هيچ كس نمي تواند مدعي آن باشد كه تمامي جنبه هاي يك مساله را مي تواند به تنهائي ببيند . هر كس كه اين گونه ادعا مي كند به گونه اي صريح ناآگاهي خويش را بيان مي كند. حتي گاهي يك تيم قوي هم نميتواند به تمامي حوزه هاي مساله اشراف پيدا كرده و آنان را حل وفصل نمايند.
موارد متعددي هم وجود دارد كه حتي مطالعات پاراكلينيك و آزمايشگاهي هم چيزي را نشان نميدهند. در بسياري از موارد تنها مدركي كه از مشكل وجود دارد خود مشكل است وهيچ چيز جز رفتار ناهنجار كودك كه تنها مي توان آن را باآزمون هاي رفتاري توصيف كرد وجود ندارد. پس چه بايد كرد؟
تنها تيم است كه مي تواند واقعاً مشكلات يك كودك بيش فعال و خانواده مستاصل وي راحل كند . اين تيم شامل متخصص مغز و اعصاب ، روانپزشك ، روانشناس شخصيت ، روانشناس مشاوره ، رفتار درمانگر ، كار درمانگر جسمي ، كار درمانگر ذهني ، كارشناسي آموزش ويژه ، گفتار درمانگر و بازي درمانگر است . براي حصول نتايج مطلوب اين تيم بايد با هم در يك راستا (چه به صورت موازي و چه به صورت
متوالي ) و با هماهنگي عمل كنند. گاه دعوت كارشناسان ديگر هم به تيم ضروري است . براي جلوگيري از خطاهاي احتمالي مطالعات پاراكلينك را هم نبايد فراموش كرد. از همه مهمتر اينكه بايد عجله كرد ،امروز از فردا و فردا از پس فردا بهتر است . آرامش فرداي جامعه ما در گرو تلاش امروز ماست .